انسان و آزادى اراده
دليل بارز اين موضوع، اين است كه افراد مقصّر را به خاطر تخلّف هايى كه كرده اند ملامت كرده و از متجاوزان و خائنان به دادگاه شكايت مى نماييم و آنها را «محاكمه» كرده و به كيفر اعمالشان مى رسانيم; حتّى آنها كه مدعّى جبرند و انسان را در اعمال خود مجبور مى دانند در عمل همه اين كارها را در مورد مقصّران و متجاوزان انجام مى دهند.
اگر انسان در اعمال خود مجبور است (مجبور در برابر يك اراده ازلى، و يا مجبور در برابر ساختمان خاصّ روحى، جسمى و محيط تربيتى خود) محاكمه، كيفر، دادگاه و ملامت معنا ندارد، نه نيكوكار وظيفه شناس در خور تقدير است و نه بد كار شايسته ملامت، محاكمه و كيفر، زيرا همه در كار خود مجبورند و محاكمه چنين كسانى از عدالت دور است. بنابر شيوه عمل روزانه ما و همه متفكّران و عقلاى جهان، گواه بر اختيار و آزادى اراده همه انسان ها و «ابطال عقيده جبر است».
خدا موهبت آزادى را به ما داده است، ولى ما موظّفيم از اين آزادى سوءِ استفاده نكرده و نيروى خود را در راه سعادت خود و اجتماع بسيج كنيم.
ما هيچ گاه به نام آزادى فكر يا آزادى عمل، مجاز نيستيم به دنبال هر مكتب و فكر نادرستى گام برداشته و يا هر كار خلافى را مرتكب شويم، چرا كه اين آزادى نيست، بلكه هرج و مرج و بى بند و بارى است.