هدف آفرینش از نظر قرآن
همانا در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و رفت شب و روز، برايصاحبان عقل و انديشه آياتي است. صاحبان عقل و انديشه كسانيهستند كه خدا را در حال ايستادن و نشستن وآن هنگام كه بر پهلوخوابيدهاند به ياد ميآورند، و در آفرينش آمانها و زمين ميانديشند(و ميگويند) بارالها، اين عالم را بيهوده نيافريدهاي، پروردگارا مارا از عذاب آتش نگاه دار. (آل عمران 191ـ190)
آيات فوِ انسانها را به تدبّر و انديشه در حقيقت آسمانها و زمين وتعاقب شب و روز وا ميدارد تا هر فردي از افراد انساني به اندازة استعداد وتوانايي خود اسرار آفرينش را دريابد. و به راستي كه نگرش دقيق به آسمانهاو زمين، آدمي را با نظام حيرتآور حاكم بر آنها آشنا ميسازد. نظامي كهمطالعه آن، انسان را به هدفداري عالم آفرينش واقف ميسازد. صرفمشاهدة عالم هستي بدون انديشه و تفكر نميتواند هدفداري عالم را بهانسان نشان دهد و چه بسيار دانشمنداني كه ساليان دراز به مشاهده و مطالعهجهان هستي ميپردازند، اما از آنجا كه نميكوشند تا قيافه آيهاي بودن عالمرا درك كنند به غايتداري هستي توجه نميكنند. در واقع اگر كسي بهمشاهده جهان هستي بپردازد، نظم و قانون حاكم بر همه اجزاء و عناصر آن رادرمييابد و پس از تفكر در اين زمينه است كه آدمي پي ميبرد كه اين نظمحاكم بر عالم نميتواند به خود اجزاي جهان مستند باشد، بلكه بايد به نيرويفوِ عالم ماده و طبيعت متصل باشد، كه هر آن فيض وجودي او كاروانهستي را به سر منزل مقصود ميكشاند.
ق'الَ ربُّنا الّذياَعْط'ي كُلِّ شَي ٍء خَلْقهَ ثُمَّ هَدي'
گفت: پروردگار من كسي است كه به هر موجودي خلقت لازم او رااعطا كرد و سپس هدايت نمود. (طه 53)
در آيه فوِ به دو نكتة مهم اشاره شده است. نكتة اوّل اينكه خداوند بههر موجودي آنچه را كه لازم داشته، اعطا كرده است. هرگياه و جانداري راكه مورد مطالعه قرار دهيم، در مييابيم كه هريك هماهنگي كامل با محيطزيست خود داشته و آنچه را كه مورد نيازش است دارا ميباشد. نكته دوممسئلة هدايت و رهبري موجودات است. يعني هر يك از موجودات ازنيروهايشان در مسير ادامه حيات خود استفاده ميكند تابه هدف وجودي خودنايل آيند.
وَ م'ا خَلَقنَا السَّماءَ وَ الاَرْضَ و مابَيْنَهُم'ا ب'اطلاً
ما آسمان و زمين وآنچه راكه درآنهاست باطل نيافريديم. (ص 27)
وَ م'ا خَلَقْن'ا السَّم'واتِ وَ الاَرْضَ وَ م'ا بَينَهُم'ا لا'عِبينَ
ما آسمانها و زمين و آنچه را كه در آن است بيهوده نيافريدهايم.(دخان 38)
كلمه لاعب مشتق از كلمه لعب است. كلمه لعب به معناي بازي وسرگرمي است. لعب به معناي عملي است كه هدف و غرض عقلاني نداشتهباشد، بلكه غرض آن يك غرض خيالي و وهمي باشد، مانند بازي كودكانكه اشيايي را ميسازند و سپس خراب ميكنند. خداوند عالم را به وجودنيآورده تا پس از مدتي آن را از ميان ببرد. مبدأ وجود، جهان را براي نيل بهغايت و هدفي حقيقي خلق كرده است و جهان به سوي آن هدف در حركتاست. خداوند عالم را به وجود نياورده تا پس از مدتي آن را از ميان ببرد.مبدأ وجود جهان را براي نيل به غايت و هدفي حقيقي خلق كرده است وجهان به سوي آن هدف در حركت است.
هَوَ الذّي خَلَقَ السمَّ'واتِ و الاَرْضَ بالحَقِّ
او كسي است كه آسمانها و زمين را بر حق آفريد. (انعام 73)
م'ا خَلَقَ اللّ'هُ السَّم'واتِ وَ الاَرْضَ وَ م'ا بَيْنَهُم'ا اِلاّ' بالحقِّ
خداوند آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان آنهاست جز براساسحق نيافريد. (تغابن 3)
اَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فياَنْفُسِهِمْ م'ا خَلَقَاللّ'هُالسَّم'واتِ وَالاَرْضَ و م'ا بَيْن'هما اِلاّ' بالحَقِّ
آيا با خود نميانديشيد كه خدا آسمانها و زمين و آنچه را كه درميان آنهاست جز به حق نيآفريده است. (روم 7)
آيات فوِ نشانگر آن است كه عالم هستي بيهوده آفريده نشده است.جهان هستي از وجودي عاطل و باطل برخوردار نيست.جهان آفرينش دارايمقصد و مقصودي است كه براي رسيدن به آن مقصد و مقصود آفريده شدهاست. جهان هستي بر اثر تصادف كور و كر آفريده نشده تا هدفي را به دنبالنداشته باشد، بلكه جهان و همة اجزاء و ابعاد آن از هدف و غايتي خاصبرخورد است كه به سوي آن در حركت است. در آيات زير نيز به هدفداريانسان اشاره شده است:
اَفَحِسِبْتُمْ اَنَّم'ا خَلَقن'ا كُمْ عَبَثاً وَ اَنَّكُمْاِلَيْن'ا لا'تُرْجِعُونَ
آيا گمان كردهايد كه ما شما را بيهوده آفريدهايم و شما به سوي مابازگشت نميكنيد. (مومنان 115)
اَيَحْسَبُالاِنْس'انُ اَنْ يُتْرَكَ سُديً
آيات فوِ هدفداري حيات انساني را ثابت كرده و به همگان گوشزدميكند كه انسان بيهوده آفريده نشده است. انسان موجودي باطل و به خودرها شده نيست كه بر اثر يك سلسله عوامل حساب شده و تصادف كر و كوربه جهان پرتاب شده باشد، بلكه انسان براي رسيدن به مقصدي آفريده شدهو بازگشت و رجوع او به سوي مبدأ آفرينش است.
علي«7» هم در نهجالبلاغه از هدفداري انسان و جهان چنين سخن بهميان آورده است:
فَاِنَّاللّ'هَ سُبْح'انَهُ لَمْيَخْلُقُكُمْ عَبَثاً وَ لَمْيَتْرُكُكُمْ سُديً
خداوند سبحان شما را بيهوده نيافريده و به حال خود وانگذاشتهاست.
لَمْيُرْسِلِالاَنبيَاء لَعِباً وَ عَبَثاً وَ لا'خَلْقَالسَّم'واتِ وَالاَرْضَ وَ بَيْنَهُم'ا ب'اطِلاً
پيامبران را با بازي و بيهوده نيافريد و آسمانها و زمين و آنچه را كهدر آن است به باطل نيآفريد.