كمك به پيشرفت علم و دانش
اين طرز جهان بينى كمك غير قابل انكارى به تفكر و انديشه مداوم و پى گير در سازمان آفرينش، و در نتيجه كمك به پيشرفت علوم و دانش هاى انسانى مى كند.
1. «كُلُ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ; هركس در گرو كار خود مى باشد» سوره مدثر آيه 38.
به عكس اگر ما جهان را صرفاً مولود عوامل فاقد عقل و دانش - يعنى عوامل طبيعى - بدانيم و معتقد به مبدأ علم و دانش در جهان هستى نباشيم، چه دليلى دارد كه براى كشف اسرار آن تلاش و كوشش كنيم.
اصولا جهانى كه نتيجه فعاليت چنان دستگاهى باشد لزومى ندارد كه حساب شده يا اسرارآميز باشد.
ضربه اى كه اين نوع «جهان بينى» به پيشرفت علوم و دانش هاى انسان مى زند ناگفته روشن است، و اين همان چيزى است كه فيلسوف دانشمند معاصر «آلبرت اينشتاين» در گفتار معروفش درباره «علت» توجه متفكران و مكتشفان بزرگ به مذهب مى گويد:
«به سختى مى توان در ميان مغزهاى متفكّر جهان كسى را يافت كه داراى يك نوع احساس مذهبى مخصوص به خود نباشد، اين مذهب با مذهب يك شخص عادى فرق دارد....
اين مذهب به صورت «تحيرى شعف انگيز» از نظام عجيب و دقيق كاينات است كه گاه گاه پرده از روى اسرارى بر مى دارد كه در مقايسه با آن تمام تلاش ها و تفكرات منظم انسانى انعكاسى ضعيف و نا قابل بيش نيست.
اين احساس چراغ راه كاوش ها و زندگى اوست، و در برابر افتخارات و پيروزى هايى كه نصيب وى مى شود او را از بنده هاى گران «خودخواهى و تفاخر» بدور مى دارد».(1)
و در جاى ديگر اضافه مى كند:
1. دنيايى كه من مى بينم، صفحه 60.
«آيا چه الزام و اعتقادى از نظام جهان هستى و چه اشتياق عجيبى «كپلر» و «نيوتن» را نيرو مى بخشيد كه سال ها در تنهايى و سكوت محض براى توضيح دادن و از پيچيدگى در آوردن جاذبه و نظام فلكى رنج ببرند؟!.......
آرى آن چيزى كه به فداكاران و جانبازان قرون، على رغم شكست ها و ناكامى هاى ظاهرى، توان مى دهد كه بار ديگر بر پاى خيزند و جهاد كنند همين احساس مذهبى مخصوص است».(1)
و بگفته دانشمند شيميدان معاصر «آبر نتاى»(2): «علوم براى تكميل خود بايد عقيده به خدا را جزو اصول مسلّم خود بشمارند».(3)
و به اين ترتيب يك فرد مذهبى - با استفاده از تعليمات صحيح مذهب ـ بيش از هركس مى تواند به كاوش جهان هستى و كشف اسرار و قوانين آن بپردازد.